تحقیق در مورد ورود ميسيونرهاي مسيحي و كمپانيهاي غربي به جوامع اسلامي

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .DOC ( قابل ويرايش و آماده پرينت )

تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن .DOC : 

ورود ميسيونرهاي مسيحي و كمپانيهاي غربي به جوامع اسلامي

شما درتاريخ مي بينيد وقتي استعمارگران درآسيا ، آفريقا و آمريكاي لاتين وارد شدند قبل ازآنكه سياستمدارها ، سربازها و قزاقهاي خود را به آن مناطق وارد كنند ، ميسيونهاي مسيحي و هياتهاي تبشيري مسيحي را وارد كردند . اول سرخپوستها و سياهپوستها را مسيحي كردند و آنگاه طناب استعمار را به گردنشان انداختند ، بعد هم آنها را از خانه و كاشانه ي خودشان آواره كردند .

مبلغين مسيحي از دوسه قرن پيش ، حداقل از صد سال پيش ، به مناطق دوردست آفريقا يا آمريكا رفتند و دراعماق جنگلها ، جايي كه حتي آدمهاي معمولي و تجار هم نمي رفتند ، مشغول تبليغ شدند . انسان گاهي ازاينكه اينها به جاهايي رفتند كه اميد مسيحي شدن مردم آنجا اصلاً وجود نداشت – مثل ايران – متعجب مي شود . يك وقت درصحبتي عرض كردم كه مبلغين مسيحي مكرر به ايران آمدند – كه شرح حالشان موجود است – اينها از زمان نادرشاه بلكه قبل از نادرشاه – براي تبليغ مسيحيت ، خانه ، زندگي ووطن مألوف خود را رها كردند و با وسايل سفر آن موقع ، به كشوري مثل ايران مي آمدند و سالهاي دراز مي ماندند كه مسيحيت را تبليغ كنند .

تجربه ي استكبار اين است كه هرجا اسلام جدي شد بايد با آنجا جنگيد . ازآن روزي كه غريبها به قصد استعمار وارد كشورهاي مسلمان شدند – از قرن هفدهم – كه از اروپا به اين كشورها آمدند و به اسم كمپاني ،‌كليسا و چيزهايي از اين گونه كم كم دركشورها جا خوش كردند ، از همان وقت فهميدند كه جامعه ي اسلامي و دين اسلام با اهداف استعماري كه آنها را به اين طرف دنيا فرستاده مقابل و مبارز است و ازهمان وقت قراين زيادي برايشان وجو داشت . هند سالهاي متمادي يكي از استانهاي كشور انگليس بود ، آن هم نه هند فعلي ، بلكه هند و پاكستان و بنگلادش فعلي – شبه قاره ي هند – اين مجموعه يكي از استانهاي كشور انگليس بود ؛ يعني با كمال پررويي از يك وجب جا درآن طرف دنيا آمدند يك شبه قاره وكشور عظيم را با آن همه منابع و ثروت ، ذره ذره تصرف كردند – كه داستان بسيار غم انگيزي دارد – تااينكه توانستند آنجا را رسماً به امپراطوري انگليس ملحق كنند . سالهاي متمادي حاكم هند كسي بود كه ملكه و پادشاه انگليس به عنوان نايب السلطنه مي فرستاد . يكي از نايب السلطنه هاي هند در150 سال قبل كه هنوز درهند مبارزات ضد استعماري انگليس شروع نشده بود گفته بود اولين هدف ا دراينجا سركوب مسلمانها باشد ، چون مسلمانها به طبيعت حال با ما دشمن هستند ، اما هندوها اين جور نيستند . اين تجربه ي استعمار است .

علل و ريشه هاي تهاجم فرهنگي

قدرتهاي استعمارگربه دنياي اسلام

اسلام ، مانعي بزرگ دربرابر استعمارگران

هرجا اسلام باشد طرد اركان نظام سلطه ي جهاني درآنجا هست . و هرجا اسلام تشكيل بشود ، به معناي ضديت با ظلم ، ضديت با تجاوز ، ضديت با استعمار و استثمار ، ضديت با تحقير مردم و ضديت با نشانه هاي نظام سلطه دردنياي امروز است .

اينها – دشمنان اسلام ، ابرقدرتها و مستكبران – مي خواستند اسلام را محو كنند و نام اسلام را از بين ببرند و اثري از آثار اسلام درعالم باقي نماند ؛ چون اسلام با قلدريهاي آنان روبرو بود . آمريكا از اسلام مي ترسيد و مي ترسد . قلدرها و سرگردنه بگيرهاي معتبر عالم يعني همين قدرتهاي جهاني از اسلام مي ترسيدند و مي ترسند ، لذا كمر به نابودي اسلام بسته اند .

منظور ما از دنياي استكبار ، قدرتهاي سياسي جهاني يعني اين حكومتها و دولتها اعم از قدرتهاي بزرگ و قدرتهاي كوچك وابسته ي استبدادي است . اينها يكي از مهمترين اهداف ومقاصدشان دردنيا همين است كه اسلام را از سرراه بردارند چون اسلام با استبداد آنها مخالفت مي كند .

چرا اينها – استكبار جهاني – اين قدر با اسلام دشمنند ؟ چون اسلام درمقابل طمع ورزيهاي استكبار يك مانع بزرگ به حساب مي آيد . هرجا اسلام حضور داشته باشد اجازه نمي دهند قدرتهاي استكباري غارتگري كنند و به ميل خود هركاري مي خواهند بكنند .

انساني كه ايمان ديني ندارد ، اميد روشن ندارد . انساني كه ايمان ديني ندارد ، قدرت برخورد با مشكلات به صورت اساسي ندارد ، درنيمة راه مي ماند ، يا برمي گردد . ولذا شما ديديد آن كشورهايي كه هيأتهاي حاكمه ي آنها بي ديني ، الحاد ، بي خدايي و تفكرات ماركسيستي را ببه مردم خودشان تحميل كردند ، درنيمه راه از پا درآمدند و غرب غارتگر و استعمارگر برآنها فايق آمد و پيروز شد . اما اسلام اين جور نيست . حركت اسلامي يك حركت دائمي است . مبارزه ي اسلام براي زندگي نيكو و زيبا و عادلانه ي انسان يك حركت هميشگي است . و براي همين است كه با اسلام دشمن هستند و براي همين است كه هرروزي كه مي گذرد توطئه اي عليه اسلام و مسلمين از چنته استكبار بيرون مي آيد . نگاه كنيد به وضع دنيا .

امروز آمريكا و قدرت شيطان صفت استكبار با كمال شدت و خشم دارد عليه اسلام مبارزه مي كند وهركاري ازآنها بر مي آيد عليه اسلام انجام دهند . اما بااين وجود بحمدالله قدرت اسلام روحيه ي اسلامي و ايمان اسلامي روز به روز دردنيا درحال گسترش است و اين همان چيزي است كه استكبار ازآن واهمه دارد .

وقتي استعمارگران نقشه هاي فتوحات سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي خود را طراحي مي كردند ، به يك مانع عمده برخورد كردند وآن اعتقادات ديني ملتها بود . البته اعتقادات ديني ، همه جا مزاحم تجاوز طلبي استعمارگران نيست . زيرا آن دين تحريف شده و آن ديني كه ساخته ي دست قدرتها باشد ، به طور طبيعي با قدرتها معارضه اي ندارد . ولذا اسلام ، آن دين ، يا مصداق تام و تمام آن ديني بود كه با حمله ويورش همه جانبه و متجاوزانه ي دول استعماري به مناطق اسلامي دنيا حقيقتاً معارضه مي كرد و اين را استعمارگران درمطالعات خودشان فهميده بودند . درهند اين را تجربه كردند ، دركشورهاي عربي تجربه كردند ، درايران تجربه كردند . و هرجا احساس ديني و وجدان ديني درمردم بيدار بود، نقشه هاي استعمار با مانع مواجه مي شد كه يك نمونه ي آن ماجراي تنباكو در ايران است ؛ يك نمونه ، نهضت مشروطيت درآغاز كاردرايران بود ؛ يك نمونه هم حوادث خونيني بود كه درهند درمقابل انگليسي ها اتفاق افتاد ؛ يك نمونه هم برخورد افغاني هاي مسلمان با انگليسيها اواسط قرن نوزدهم بود و نمونه ي ديگر حركت سيد جمالدين اسد آبادي درمصر بود كه انگليسيها را لرزاند .

سالهاي متمادي فرهنگ منحط غرب بدون هيچ مانع دركشورهاي اسلامي به تخريب و افساد مشغول بوده است . متأسفانه حكومتهاي فاسد و وابسته نتوانستند آن سد محكمي را كه از يك حكومت صالح انتظار مي رود درمقابل توطئه هاي فرهنگي و سياسي دشمنان به وجود بياورند . لذا سردمداران كشورهاي غربي درراه سلطه گري سياسي و غارتگري اقتصادي به گسترش فرهنگ منحط ، خفت بار و ذليل كننده ي غربي دركشورهاي اسلامي پرداختند و هيچ كس هم مانع ورداع آنها نشد .

جلوگيري از بيداري و خيزش اسلامي ملل مسلمان

هنگامي كه انقلاب اسلامي دايران پيروز شد ، ازآنجا كه پيش بيني مي شد جاذبه و محبوبيت انقلاب ، ملتهاي مسلمان و حتي بعضي غير مسلمانها را شيفته ي اسلام كند ، همه ي دستهاي استعماري به كار افتاد تا از نفوذ معنوي اسلام جلوگيري كند . تلاش وسيع و همه جانبه ي استكبار دربرابر نفوذ اسلام هيچ دليلي جز اين ندارد كه گسترش اسلام و مفاهيم اسلامي درهر نقطه ي جهان به معناي جمع شدن بساط استكبار و ايادي آن در آن نقطه است . همان طور كه همه مي دانند بلافاصله پس از پيروزي انقلاب ، كه به معناي درست توحيد و نفي عبوديت غير خدا و عزت دربرابر هركس و هر چيز غير خدا رادر عمل و واقعيت به همه نشان داد ، مسلمانان درنقاط بسياري از جهان احساس شخصيت و عزت نموده ، در مقابل قدرتمندان و زورگويان ايستادند و سر فصل جديدي درمبارزات ملل مسلمان به وجود آمد . از جمله حركت عظيم مردم مسلمان درافغانستان وشروع مبارزات مردمي در سرزمين فلسطين وايستادن مردم مسلمان دردربرابر احزاب معامله گر و شروع نهضتهاي اسلامي دركشورهاي مسلمان آفريقايي ، آسيايي و حتي در اروپا كه همه براساس جاذبه ي اسلام و شوق به تحقق احكام الهي به وجود آمده و اسلام را رهايي بخش و عزت بخش خود مي داند . تا پيش از پيدايش جمهوري اسلامي به توده هاي عظيم مسلمان عالم تفهيم شده بود كه اسلام قادر نيست براي آنان عزت و عظمت بيافريند و آنان درجستجوي سعادت بايد به دنبال الگوي غربي و فرهنگ اروپا و آمريكا بروند و يا به سمت

عمومی و آزاد

فایل های جدید