دینا فایل / تحقیق در مورد ملي ـ مذهبي نيروي مبارز و مولد 47 ص
تحقیق در مورد ملي ـ مذهبي نيروي مبارز و مولد 47 ص
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 47 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ملي ـ مذهبي, نيروي مبارز و مولدبا نهادينهشدن انديشة مصلحتگرا در قانوناساسي دوم, ديدگاههاي ايدئولوژيك به عقب رانده شدند, كه به نظر ميرسد با فروپاشي بلوك شرق, اين روند تقويت شد. آيا به نظر شما ملي ـ مذهبيهاي ملهم از طالقاني, شريعتي و مجاهدين بنيانگذار, متأثر از چنين فضايي شدند؟ براي توضيح بيشتر اين پرسش بايد بگويم بعضيها معتقد هستند كه اين حكومت ديني است ولي به لحاظ قانوناساسي عملاً ميبينيم فقط اصل چهار بيانگر احكام است كه آن را هم بعد از تجديدنظر در قانوناساسي در سال 1368, مجمع تشخيص مصلحت ميتواند وتو كند. اصل ديگري كه در بازنگري اضافه شد شوراي عاليامنيت ملي ميباشد كه به هر مسئلهاي ميتواند رنگ امنيتي بدهند و در شوراي عالي امنيت مطرح كنند, اگر رهبري هم امضا كند, در سطح نظام قابل اجراست؛ بنابراين درواقع مملكت بر دو بال امنيت و ظاهراً مصلحت ميگردد و دين هم رخت بر بسته است.جرياني كه اصطلاحاً ميگوييم رفرمگرا يا سنتي, در پارادايم سنت ميانديشد و از آنجا كه با مسائل روز دست به گريبان است, سعي ميكند تمهيداتي بينديشد, بدون آنكه آن پارادايم دينشناسي خودش را نو يا عوض كند. من شما را ارجاع ميدهم به گفتوگويي بسيار صريح كه در نشرية كيان (شمارة 40 و 41) بين آقايان مجتهد شبستري و كديور انجام گرفت. آقاي محسن كديور اصرار داشت كه بدون تغيير در پارادايم دينشناسي ـ دين سنتي حوزه ـ ميتوان مخالف خشونت بود. ببينيد! ما هم با اين چندان مخالف نيستيم, ولي در بسياري از جاها پارادايم دينشناسي سنتي نميتواند نيازهاي مدرن و كارآمد را توضيح بدهد. اين يك مسئلة اصولي در تفكر سنتي رفرمگراهاست كه ديدگاههايشان در بسياري از امور اجرايي در اين كشور نقش داشته است. بعدها در عمل شاهد بوديم كه هرگاه اين تفكر به عدم كارايي برخورد كرده, سعي نموده است بدون نقد عميق تئوري و تفكر خود تهميداتي بينديشد. روشنفكران ديني داخل حاكميت و امثالهم از سه ويژگي شرع, عرف و قانون در قانوناساسي سخن ميگويند, ولي با تعارضي كه وجود دارد, همواره يكي از اين سه ويژگي ميتواند ديگري را به نفع خودش, نفي كند و لازم نميداند مدلهاي جديدي بيابد؛ بدون اينكه مباني آن مدلها را از انديشة خودش بگيرد و مدلهاي متناسب با آن انديشه را تعبيه كند. مجمع تشخيص مصلحت و بحث احكام ثانويه و بعدها قوانيني كه بهنام قوانين عرفي در جامعه ما معروف شود ـ و با احكام شريعت و تفكر سنتي هم چندان هماهنگي ندارد ـ درحقيقت چسباندن وصلههاي ناچسبي است كه نتايج خوبي هم در تاريخ انديشههاي ديني در جامعة ما نداشته است. به عبارتي ما براي مدلسازي و تعبية مدل در امور اقتصادي, سياسي و اجتماعي, بايد توجيهات تئوريك و فلسفة نظري لازم آن را هم تدارك ديده باشيم, ولي اين, مغفول مانده است. اما مسئلة مهم اين است كه جريان روشنفكري ديني ملهم از طالقاني, شريعتي و بازرگان, در كوران رقابتهاي ايدئولوژيك و دلبري انديشة ماركسيسم و بعد بهعنوان يك جريان رهاييبخش داراي نقاط ضعف و نقاط مثبتي است. كلاً جريان روشنفكري ديني يك جريان كوچك و محدود در قسمتي از جهان است و اگر هم اين جريانها در ساير نقاط جهان وجود دارند, مثلاً انديشههاي هندويي نوگرا يا اديان توحيدي ديگر يا الهيات رهاييبخش, هيچ ارتباط منطقي با هم ندارند. هركس در سرزمين خودش با موجهاي جهاني ليبراليسم, سوسياليزم و... مواجه ميشود كه جدا از خوب يا بد بودنشان, بحرانهايي را در جامعة خود ايجاد ميكنند. ما چه بخواهيم و چه نخواهيم مدل سوسياليستي و ليبراليستي در هر جامعهاي به يكسري عوامل پسينه نياز دارد كه جامعة امروز ما, عوامل پسينه براي تحقق اين مدلها را ندارد. لذا وقتي ما اين تفكرات را بدون مباني نظريشان بهكار ميگيريم, درحقيقت فرآورده را ميآوريم و مصرف ميكنيم. در حالي كه فرآورده در جايي صحيح مصرف ميشود كه زمينههاي قبلي براي مصرفش آماده شده باشد. چون ما علوم مدرنيته را بهدرستي هضم و درك نكردهايم, محصولات اين علوم مدرن در سوسياليزم يا ليبراليزم را در انديشة سياسي, بهطور درست نميتوانيم دريابيم. روشنفكران ديني اين را خوب فهميدند, ولي هنوز در عرصة دكترين و نظريه و مدل در امور گوناگون, مدلهاي بومي براي جامعة خودشان تعبيه نكردهاند, ولي در نقادي مدلهاي وارداتي كوشا بودهاند. در عين حال برخي از جريانهاي روشنفكري ديني, تأثيرپذيريهايي هم از مدلهاي غالب زمانه داشتند كه اين هم دو وجه دارد. در وجه اول, من در مورد شريعتي كه يك مقدار مطالعه دارم سعي ميكنم توضيح بدهم. دكترشريعتي در موضع كلان تفكر خودش با ماركسيسم ـ كه ايدئولوژي غالب تفكر مدرن بعد از جنگ دوم جهاني تا 1980 ميلادي بود ـ يك رابطة انتقادي دارد. در اين رابطة انتقادي, دكترشريعتي ناچار است از اسلام يك طرح ايدئولوژيك ارائه بدهد كه اين مدل كلي آرماني كار غلطي نيست. ولي دكترشريعتي و ديگر روشنفكران ديني فرصت نداشتند كه به مباني نظري و كلان و لوازم اين سپهري كه ميخواستند از مذهب ارائه بدهند در كنار نظريات اجتماعي خودشان, با اصول مسلم عقلاني بپردازند. در جامعة ما انديشه بهمدت چهارصدسال به خواب رفته است. از اواخر دورة صفويه تا به امروز هنوز ما به جدّ نتوانستيم سامان جديدي از انديشة نوين و كارآمد براي جامعة خودمان داشته باشيم. اينها باعث شد كه حتي آراي اين بزرگان هم گاه دچار بدفهمي بشود. ولي روشنفكران ديني ضمن اينكه همواره از پارادايمهاي جهاني قدرتمند تأثيرپذيرفتهاند, بهخصوص نحلة شريعتي, بازرگان و طالقاني ـ و به نظر من بيشتر اقبال و شريعتي ـ سعي كردند يك موضع انتقادي مستقل هم در مقابل مدرنيته و هم در مقابل سنت داشته باشند تا بتوانند مسير انديشه را در جامعة ما بوميسازي بكنند و با بوميسازي, اين انديشه را نهادينه بكنند؛ ولي اين روشنفكران در جامعة ما مشكل بزرگي داشتند. وقتي بزرگان مكتب فرانكفورت در كشورهاي پيشرفته ميآيند و نظريهپردازي ميكنند, يك سنت انديشة غيرگسستهاي دارند كه از ارسطو يا سقراط شروع ميشود و بعد قرون وسطي را طي ميكند, آنگاه به رنسانس و
تحقیق در مورد ملی ـ مذهبی نیروی مبارز و مولد 47 ص ,ملی ـ مذهبی نیروی مبارز و مولد 47 ص,دانلود تحقیق در مورد ملی ـ مذهبی نیروی مبارز و مولد 47 ص ,ملی,