تحقیق در مورد تفسير سوره حشر

تحقیق در مورد تفسير سوره حشر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ويرايش و آماده پرينت )

تعداد صفحه : 17 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

تفسير سوره حشر

بسم الله الرحمن الرحيم‏الحمد لله رب العالمين...اعوذ بالله من الشيطان الرجيم:

«يا ايها الذين امنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوا الله‏ان الله خبير بما تعملونو لا تكونوا كالذين نسوا الله فانسيهم‏انفسهم اولئك هم الفاسقونلا يستوى اصحاب النار واصحاب الجنة اصحاب الجنة هم الفائزون (1) اين آيات ظاهرش اين است كه از آيات گذشته به كلى جداست.البته‏در اين كه از نظر مضمون مضامين ديگرى است بحثى نيست ولى آيا به‏تناسب آن آيات هم هست،مى‏شود تناسبى هم در نظر گرفت،ولى‏سبك قرآن اين است كه هميشه انسان را از دنيايى به دنياى ديگر مى‏بردو از آن دنيا به دنياى ديگر.قبلا بحث‏يهوديان بود و بعد بحث منافقين وروابطى كه اين دو گروه با يكديگر داشتند و از اين آيه به بعد مخاطب‏مؤمنين هستند،آنهم در امرى كه ديگر مربوط به روابطشان با منافقين يايهود نيست بلكه مربوط است به روابطشان با خدا.اين است كه مساله‏خيلى رنگ موعظه و اندرز و معنويت مى‏گيرد و خيلى هم در اين جهت‏اوج مى‏گيرد.از اين دو سه آيه كه بگذريم آنگاه آيات توحيدى مى‏آيد كه‏آيات آخر سوره حشر در قرآن معروف است.

خطاب به مؤمنين است: «يا ايها الذين امنوا اتقوا الله‏» اى اهل ايمان‏تقواى الهى داشته باشيد. راجع به كلمه‏«تقوا»ما مكرر بحث كرده ونوشته‏ايم كه اگر چه معروف در ترجمه‏ها اين است كه تقوا را گاهى به‏ترس و گاهى به اجتناب ترجمه مى‏كنند-اگر بعد از آن‏«خدا»ذكر شده‏باشد(اتقوا الله)مى‏گويند يعنى از خدا بترسيد،و اگر«معصيت‏»ذكر شده‏باشد(اتق المعاصى)مى‏گويند معنايش اين است كه از معاصى اجتناب‏كنيد-ولى مفهوم كلمه‏«تقوا»نه اجتناب است و نه ترس.البته تا حدى‏ملازم[با ايندو]هست،يعنى هر جا كه تقوا باشد خشيت الهى هم‏هست و هر جا كه تقوا باشد اجتناب از معاصى هم هست ولى خود اين‏لغت معنايش نه اجتناب است و نه ترس;و در اصطلاحات خود قرآن ودر نهج البلاغه-كه‏«تقوا»خيلى تكرار شده است-كاملا پيداست كه‏معنى تقوا نه ترس است و نه اجتناب.

تقوا از ماده‏«وقى‏»است.وقى يعنى نگهدارى.تقواى از معاصى درواقع معنايش‏«خود نگهدارى‏»است.متقى باش يعنى خود نگهدار باش.

خود اين،يك حالت روحى و معنوى است كه از آن تعبير به‏«تسلط برنفس‏»مى‏كنند.اينكه انسان بتواند خود بر خود و در واقع اراده و عقل وايمانش بر خواهشها و هوسهايش تسلط داشته باشد به طورى كه بتواندخودش خودش را نگه دارد،اين نيروى خودنگهدارى اسمش‏«تقوا»

است.خود را نگه داشتن از چه؟از آلوده شدن به معصيت.نتيجه آلوده‏شدن به معصيت چيست؟در معرض قهر و انتقام خدا قرار گرفتن.پس خود را نگهدارى كردن از معصيت لازمه‏اش اجتناب از معصيت است ولازمه اجتناب از معصيت،خود را از لازمه معصيت‏يعنى خشم الهى‏نگهدارى كردن است.پس اگر گفتند«اتق الذنب‏»معنايش اين است كه‏خود را نگه‏دار از اينكه گرفتار گناه شوى.اگر بگويند«اتق الله‏»معنايش‏اين است كه خود را نگه‏دار از اينكه گناه كنى و در اثر گناه كردن درمعرض خشم الهى قرار بگيرى.ما كلمه‏اى نداريم كه بخواهيم به جاى‏«اتقوا»بگذاريم و لذا ترجمه نداريم;هميشه مى‏گوييم تقواى الهى داشته‏باشيد.لغتى در زبان فارسى وجود ندارد كه به جاى كلمه‏«تقوا»بگذاريم‏ولى وقتى كه با جمله بيان كنيم مقصود همين درمى‏آيد،خود رانگهدارى كردن،كه اساس تربيت دينى همين است كه انسان خود برخود مسلط باشد.مگر مى‏شود چنين چيزى كه يك چيز خودش برخودش مسلط باشد؟اگر يك چيزى خودش يك امر بسيط باشد كه معنى‏ندارد خودش بر خودش مسلط باشد.اين نشان مى‏دهد كه انسان دو«خود»دارد،يك خودش خود حقيقى است و خود ديگرش ناخوداست،و در واقع[تقوا]تسلط خود است بر ناخودى كه[انسان]آن‏ناخود را خود مى‏داند.

شايد اين حديث را مكرر خوانده باشيم كه پيغمبر اكرم عبورمى‏فرمودند،ديدند عده‏اى از جوانان مسلمين در مدينه مشغول‏زورآزمايى هستند از اين راه كه سنگ بزرگى را بلند مى‏كردند مثل‏«وزنه‏بردارى‏»كه چه كسى بيشتر مى‏تواند اين سنگ را بلند كند.

ضرت‏ايستادند،بعد فرمودند:آيا مى‏خواهيد من ميان شما داور باشم كه‏كداميك از شما قويتر هستيد؟همه گفتند:بله يا رسول الله،چه از اين‏بهتر!شما داور باشيد.فرمود:پس من قبلا به شما بگويم از همه شماقويتر آن فردى است كه وقتى شهوت و طمعش به هيجان درمى‏آيد بتواند بر آن مسلط باشد،و آن كسى است كه وقتى بر چيزى خشم‏مى‏گيرد بتواند بر خشم خودش مسلط باشد.مولوى مى‏گويد:

وقت‏خشم و وقت‏شهوت مرد كو طالب مردى چنينم كه به كو

امير المؤمنين مى‏فرمايد:«اشجع الناس من غلب هواه‏»از همه مردم شجاعتركسى است كه بر هواى نفسش غالب باشد.

پس روح تقوا همان خودنگهدارى است.خود را از چه نگهدارى‏كردن؟از هر چه كه انسان بخواهد خودش را نگه دارد،آخر برمى‏گردد به‏خودش.حتى آدم جبان كه از دشمن مى‏ترسد، اگر حساب كنيد مغلوب‏ترس و جبن خودش شده.اگر انسان بتواند بر نفس خودش در آن حدمسلط باشد كه بر جبن خودش هم مسلط باشد،بر بخل و حسد و خشم‏و طمع و آز و حرص خودش مسلط باشد،اين اسمش‏«تقوا»است.

بحث‏«تقوا»در نهج البلاغه عجيب است!تعبيراتى درباره تقواهست كه از جنبه روانى بسيار لطيف و عالى است.مثلا مى‏فرمايد:

«فصونوها و تصونوا بها» (2) تقوا را نگه داريد و خود را به وسيله تقوا حفظكنيد.خيلى عجيب است!شما تقوا را نگه داريد و تقوا شما را نگه دارد.

آيا اين دور است؟نه.گفته‏ايم مثل اين است كه انسان لباس رانگه مى‏دارد و لباس انسان را. انسان لباس را نگه مى‏دارد از اينكه گم شوديا دزد ببرد و لباس انسان را نگه مى‏دارد از اينكه سرما يا گرما بخورد.


دریافت فایل


تحقیق در مورد تفسير سوره حشر

تحقیق در مورد تفسیر سوره حشر ,تفسیر سوره حشر,دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره حشر ,تفسیر,سوره,حشر

عمومی و آزاد

فایل های جدید

یکی از تب ها رو انتخاب بکنید