تحقیق در مورد سيره پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله وسلم

تحقیق در مورد سيره پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله وسلم

نوع فایل : ورد ( word ) قابل ویرایش

تعداد صفحات : 40 صفحه

 

 

در ميان تمام انبيا، تنها پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله است كه جزئيّات تاريخ زندگى او به روشنى ثبت و ضبط شده كه افتخار بزرگى براى مسلمانان به شمار مى‏رود، زيرا زندگى ساير انبيا مدّتى بعد از آن بزرگواران، با تحريفات فراوان و همراه با انواع تهمت‏ها نوشته شده است.

كتاب‏هاى زيادى درباره اخلاق پيامبر صلى الله عليه و آله نوشته شده كه بيشتر آنها به زبان عربى است و چون در بخش‏هاى قبلى درباره انبيا و شناخت و صفات آنان بحث‏هايى كرديم مناسب است گوشه‏اى از سيره آن پيامبر عزيز صلى الله عليه و آله را در اينجا ذكر كنيم زيرا آشنايى با سيره و روش زندگى و اخلاق فردى و اجتماعى آن بزرگوار براى همه مردم بدون استثنا مفيد است. از خداوند متعال مى‏خواهم اين نوشته مختصر را از ما بپذيرد و ما را از بهترين امّت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله قرار دهد.


پيامبر اكرم نزد كسى پاى خود را دراز نمى‏كرد. با گشاده‏رويى صحبت مى‏كرد و به همه افراد توجه مى‏فرمود.


آنچه در اينجا ذكر مى‏شود از كتاب «بحارالانوار» جلد شانزده و «سيره ابن هشام» و «كُحل البصر» و «تفسير الميزان» جلد ششم و غير آن است.

عبادت پيامبر

چون پاسى از شب مى‏گذشت رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله از بستر برمى‏خاست و پس از گرفتن وضو و زدن مسواك و تلاوت آياتى چند از قرآن كريم، در گوشه‏اى به عبادت مى‏پرداخت و اشك مى‏ريخت. بعضى از همسرانش كه او را به اين حال مى‏ديدند مى‏گفتند: تو كه گناهى ندارى چرا اين قدر اشك مى‏ريزى؟ مى‏فرمود: آيا بنده شاكر خدا نباشم؟

امّ سلمه مى‏گويد: شبى پيامبر در خانه من بود، نيمه شب، او را نيافتم به سراغش شتافتم، ديدم در تاريكى ايستاده، دست‏ها را بلند كرده، اشك مى‏ريزد و مى‏گويد: خدايا! هرچه نعمت به من داده‏اى از من مگير، دشمنم را خشنود مكن، به بلاهايى كه مرا از آنها نجات دادى گرفتارم مكن، حتى به اندازه چشم بر هم زدنى مرا به خود وامگذار. به او گفتم پدر و مادرم فدايت شوند، شما كه بخشوده شده‏اى! فرمود: هيچ كس از خدا بى‏نياز نيست. حضرت يونس آنى به خودش واگذار شد، در شكم ماهى زندانى شد.

چون ماه رمضان مى‏رسيد، پيامبر همه بردگان خود را آزاد مى‏كرد، به هنگام نماز مى‏لرزيد و هرگاه نماز را به تنهايى مى‏خواند ركوع و سجود آن را طول مى‏داد ولى هرگاه با مردم به جماعت نماز مى‏خواند بسيار عادّى و ساده برگزار مى‏كرد. به يكى از يارانش كه امام جماعت ساير مسلمانان شده بود سفارش فرمود: هرگاه با مردم به نماز مى‏ايستى سعى كن بعد از حمد، سوره كوچكى قرائت كنى و نماز را طول ندهى.

رسول خدا هنگام خروج از خانه، خود را آماده و زينت مى‏كرد.


زهد پيامبر

روزى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دوازده درهم به حضرت على عليه السلام داد و فرمود: لباسى براى من تهيّه كن. على عليه السلام به بازار رفت و لباسى به همان قيمت تهيّه كرد و خدمت رسول اكرم صلى الله عليه و آله آورد. پيامبر فرمود: اگر لباس ارزان‏تر يا ساده‏ترى بود بهتر بود. اگر فروشنده حاضر است لباس را به او برگردان. حضرت على ‏عليه السلام لباس را برگرداند و پول را پس گرفت و خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله برگشت.

رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله با على عليه السلام به سوى بازار راه افتادند، در راه كنيزى را ديدند كه گريه مى‏كند، از حالش جويا شدند. گفت: چهار درهم پول براى خريد جنس به من داده‏اند ولى پول را گم كرده‏ام و اكنون مى‏ترسم كه به خانه برگردم. پيامبر صلى الله عليه و آله چهار درهم از دوازده درهم را به او داد و آنگاه به بازار رفتند و پيراهنى به قيمت چهار درهم خريدند.

هنگام بازگشت برهنه‏اى را ديدند، لباس را به او بخشيدند و دوباره به بازار برگشته و پيراهن ديگرى خريدند. در راه بازگشت به منزل دوباره همان كنيز را ديدند كه ناراحت است و مى‏گويد: چون برگشتن به خانه طول كشيده مى‏ترسم مرا بزنند. پيامبر صلى الله عليه و آله همراه كنيز به منزل صاحبش رفت، صاحب خانه به احترام تشريف فرمايى پيامبر صلى الله عليه و آله كنيز را بخشيد و او را آزاد نمود. رسول اكرم فرمود: چه دوازده درهم با بركتى كه دو برهنه را پوشاند و يك نفر را آزاد كرد.

آرى، اگر ما هم كمى از زندگى خود بكاهيم بسيارى از برادران ما به نوائى مى‏رسند.

يك نفر يهودى چند درهم از پيامبر صلى الله عليه و آله طلب داشت. روزى مطالبه كرد ولى پيامبر صلى الله عليه و آله چيزى نداشت كه به او بپردازد. يهودى گفت: همين جا در كنار تو مى‏مانم تا بدهى خود را بپردازى و پيامبر صلى الله عليه و آله را در جاى خود نگه داشت. ظهر شد، مردم نماز ظهر را خواندند، عصر هم گذشت و وقت نماز مغرب و عشا فرا رسيد و آن يهودى همچنان پيامبر صلى الله عليه و آله را عملاً بازداشت كرده بود. مردم از رفتار آن مرد يهودى عصبانى شدند اما پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: ما حق ظلم نداريم. اين رفتار پيامبر باعث شد تا آن يهودى به خاطر صبر، متانت و خوش اخلاقى پيامبر مسلمان شد و مقدارى از مال خود را نيز در راه خدا داد و گفت: اين كار من نسبت به رسول خدا جنبه آزمايشى داشت نه جسارت.

سوز پيامبر

اگر كسى براى اصلاح و متحوّل كردن جامعه، از درون سوز نداشته باشد و مشتعل نباشد، محال است بتواند جامعه‏اى را مشتعل سازد. يكى از صفات برجسته انبياى الهى سوز و گداز آنها براى هدايت و سعادت انسان‏هاست. يكى از ناسزاهايى كه قديمى‏ها به بعضى مى‏گفتند اين بود: «اى بى درد!» پيداست كه داشتن درد و سوز، خود يك كمال است و بى دردى يك درد بزرگ است!

خداوند در اوصاف پيامبرش مى‏فرمايد: «حريص عليكم» او نسبت به شما سوز دارد و براى ايمان شما حرص مى‏خورد و در جاى ديگر خطاب به پيامبر مى‏فرمايد: «لعلّك باخع نفسك الا يكونوا مؤمنين» شايد خويشتن را هلاك كنى كه چرا آنها ايمان نمى‏آورند.

همچنين در سوره طه مى‏فرمايد: «طه ما انزلنا عليك القرآن لتشقى»؛ اى پيامبر! ما قرآن را بر تو فرو نفرستاديم كه اين همه خود را به زحمت بيندازى !

آرى، سوز و گداز دينى از اوصاف انبيا و اولياست و نه تنها براى آنها كه براى هر مسلمانى لازم است. يك طلبه و يك دانشجو اگر بسوزد، دانشگاه و حوزه و جامعه را مى‌تواند متحوّل كند.

البته سوز هم بايد از روى اخلاص باشد، دكّان نباشد! هر پيرو پيامبرى بايد ببيند كجاى كار معطّل مانده است، آستين‏ها را بالا بزند و كار را انجام دهد. به نوع كار، پستى و شرافت ظاهرى آن نبايد نگاه كرد. كارى كه بر روى زمين مانده است بايد با نيّت پاك و خالص انجام داد.

بى‏تكلّفى پيامبر

يكى از خصوصيّات انبيا از جمله پيامبر اسلام پرهيز از تكلف بود. خداوند از پيامبرش مى‏خواهد كه به مردم بگويد: «و ما انا من المتكلّفين»؛ من اهل تكلّف نيستم و خود و ديگران را به سختى نمى‏اندازم.

غمخوار و همدرد

پيش از بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله زندگى بر مردم سخت شد و كم كم كار به قحطى كشيد، مردم به وحشت افتاده بودند، از جمله حضرت ابوطالب پدر بزرگوار حضرت على عليه السلام كه پيرمردى عيالمند و كم درآمد بود، نياز شديدى به كمك داشت.

پيامبر صلى الله عليه و آله با عموى خود(عباس) بنا گذاشتند خدمت ابوطالب برسند و هر يك، يكى از فرزندان او را به خانه خود بياورند و بدين وسيله مخارج زندگى او را سبك كنند. اين تصميم عملى شد. عباس، جعفر را به خانه خود برد و پيامبر صلى الله عليه و آله هم على عليه السلام را به منزل آورد و از همان اوان كودكى مربّى او گرديد.

اول مردم

بر خلاف رهبرانى كه هنگام احساس خطر، اول جان خود را از حادثه به در مى‏برند و پا به فرار مى‏گذارند و مردم و هواداران را در گرفتارى‏ها رها مى‏كنند، پيامبر صلى الله عليه و آله در مكه ماندند و به برخى هواداران خود فرمان هجرت به حبشه را صادر فرمودند و به هنگام هجرت به مدينه نيز اول مسلمانان را فرستادند و بعد خودشان هجرت نمودند.

پيامبر اكرم روزى به كارگرى برخورد كه بر اثر كار بسيار پينه بر دست داشت، دست‏هاى او را در دست گرفت و بر آنها بوسه زد.


مشورت با مردم

در كارهايى كه از طرف خدا فرمان مخصوصى صادر نشده و كار به خود امت و مشورت با آنان واگذار شده بود، گاه و بي گاه پيامبر با مردم مشورت مى‏كرد و حتى در مواردى رأى ديگران را بر نظر خود مقدّم مى‏داشت. در جنگ احد پيامبر صلى الله عليه و آله شورايى تشكيل داد و درباره اين كه براى جنگيدن از مدينه بيرون بروند يا در خود مدينه سنگر بگيرند مشورت نمود. نظر شخص پيامبر صلى الله عليه و آله و عدّه‏اى ديگر سنگربندى در مدينه بود. ولى اكثر جوان‏هايى كه از ياران پيامبر بودند به بيرون رفتن از مدينه تمايل نشان دادند و گفتند: يا رسول‏الله صلى الله عليه و آله ما تابع شما هستيم ولى چون از ما نظر خواستيد عقيده ما بيرون رفتن است.

در اينجا پيامبر صلى الله عليه و آله رأى جوانان پرشور و مؤمن را بر رأى ديگران و حتى بر رأى خود مقدّم داشت و سلاح برداشت و عازم جبهه نبرد شد. جالب اين كه فرمان «و شاورهم فى الامر» پس از شكست احد نازل شد و با اين كه به خاطر عمل به طرح اصحاب، مسلمانان در جنگ احد شكست خوردند ولى خداوند فرمان مى‏دهد: باز هم با آنان مشورت كن. البته تصميم‏گيرى نهايى با رهبر است. زيرا قرآن در پايان همين آيه به پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏گويد: «فاذا عزمت فتوكّل على اللّه» هرگاه تو تصميم گرفتى بر خدا توكّل كن و كار خود را شروع كن.


دریافت فایل


تحقیق در مورد سيره پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله وسلم

تحقیق در مورد سیره پیامبر اکرم‌ صلی الله علیه و آله وسلم , تحقیق سیره پیامبر اکرم‌ صلی الله علیه و آله وسلم

عمومی و آزاد

فایل های جدید

یکی از تب ها رو انتخاب بکنید