تحقیق در مورد نظريه انقلاب در انديشه امام خمينى(ره)

تحقیق در مورد نظريه انقلاب در انديشه امام خمينى(ره)

نوع فایل : ورد ( word ) قابل ویرایش

تعداد صفحات : 13 صفحه

 

 

اين مقاله مى كوشد با بازسازى نظريه انقلاب در انديشه سياسى امام خمينى(ره) به ((درون فهمى انقلاب اسلامى)) نزديك تر شود و تبيين رساترى از علل و عوامل پيدايش انقلاب اسلامى ارائه دهد. تفاوت اين منظر با ساير تئورىهاى انقلاب آن است كه معمولا در اين تئورىها انقلاب به عنوان كليتى يك دست با تمام اركان و عناصرش مورد مطالعه قرار مى گيرد, در حالى كه در اين منظر, انقلاب نه از نگاه يك شخص ثالث بلكه از منظر ((رهبر انقلاب)) كه در تمام مراحل وقوعش نقش فعال و تعيين كننده اى داشته است بازخوانى گردد.


واژه هاى كليدى: نظريه انقلاب, امام خمينى, شرايط عينى, شرايط ذهنى.


مقدمه
1. غايت وجودى2 يا معضله وجودى انسان3 در معرفت عرفانى امام خمينى, استكمال نفس يا عشق ذاتى و فطرى آدمى به جمال بارى تعالى و هويت مطلقه است. با اين همه آدمى در پيمودن راه كمال با دو دسته موانع درونى (منقاد تمناى نفس شدن) و موانع بيرونى (زير بار قدرت هاى سلطه گر بيرونى بودن و يا رفتن) رو به رو مى گردد, كه از ميان برداشتن آنها, تلاش وافر توإم با آگاهى را مى طلبد. بررسى موانع درونى استكمال نفس و چگونگى تعديل آنها در جدال با نيروهاى خير, موضوع علم اخلاق است و مبارزه عليه موانع بيرونى (استبداد) متعلق به حوزه سياست است; از اين رو مفهوم ((مبارزه و قيام)) فصل مشترك اخلاق و سياست است.

  1. استبداد ـ و در تعبيرى سنتى تر قلدرى ـ صفت رذيله اى است كه در اثر عدم تهذيب نفس در آدمى ظهور كرده و به تدريج به ملكه اى پايدار تبديل مى شود; از اين رو استبداد در نظريه سياسى امام خمينى, وصف سلطان است نه خصلت سلطنت, اين كه با چه راهكارى مى توان به مبارزه عليه استبداد و در نهايت به تقليل يا حذف آن نايل آمد, پرسشى است كه امام خمينى پاسخ آن را در برون رفت مشروطيت نمى يابد و علاج آن را در انقلاب مى بيند.


ضرورت انقلاب سياسى

در انديشه سياسى امام خمينى, ((مشكله استبداد)), اولا, خصلتى است كه به تدريج در نهان شخص ذى شوكت, تبديل به ملكه مى شود و جامعه را زير چكمه هاى اقتدارش منكوب مى سازد; ثانيا, چنين مشكله اى نه از طريق وعظ و نصيحت حل مى شود و نه مشروطيت مى تواند, به عنوان يك ساخت بيرونى, به تقليل يا حذف آن همت گمارد. قرين شدن اين دو گزاره سياسى سبب مى شد تا امام خمينى, مسووليت تمام نابه سامانى ها را به رإس هرم منتقل سازد و چاره را در همان نقطه بيابد. تلاقى اين دو گزاره, سلسله بحث هاى امام خمينى درباره ولايت فقيه است كه در اواخر دهه چهل به تفصيل منقح شده است. در واقع, ولايت فقيه, هم به جابه جايى رإس هرم و جايگزينى فردى عادل و مهذب نظر دارد و هم سازوكار چنين انتقالى را در قالب انقلاب بيان مى كند. هرچند امام خمينى (در ارديبهشت 1323) عالمان دينى را براى برپايى حكومت اسلامى به ((قيام)) فرا مى خواند, اما براى نخستين بار در كتاب ولايت فقيه از ((انقلاب سياسى)) نام مى برد و خواهان سرنگونى سلطنت مى شود:


شرع و عقل حكم مى كند كه بايد نگذاريم وضع حكومت ها به همين صورت ضد اسلامى يا غيراسلامى ادامه پيدا كند. دلايل اين كار واضح است, چون برقرارى نظام سياسى غيراسلامى به معناى بى اجرا ماندن نظام سياسى اسلام است. همچنين به اين دليل كه هر نظام سياسى غيراسلامى نظامى شركآلود است, چون حاكمش طاغوت است و ما موظفيم آثار شرك را از جامعه مسلمانان و از حيات آنان دور كنيم و از بين ببريم و باز به اين دليل كه موظفيم شرايط اجتماعى مساعدى براى تربيت افراد مومن و با فضيلت فراهم سازيم و اين شرايط درست ضدشرايط حاكميت طاغوت و قدرت هاى نارواست... ما چاره اى نداريم جز اين كه دستگاه هاى حكومتى فاسد و فاسدكننده را از بين ببريم و هيإت هاى حاكمه خائن و فاسد و ظالم و جائر را سرنگون كنيم. اين وظيفه اى است كه همه مسلمانان در يكايك كشورهاى اسلامى بايد انجام بدهند و انقلاب سياسى را به پيروزى برسانند.4

با اين همه, به راه انداختن انقلاب سياسى, در فضايى كه اغلب عالمان دينى و روشنفكران ايرانى متإثر از گفتمان مشروطيت بودند, تحولى بعيد به نظر مى رسيد; به ويژه آن كه بسيارى از مراجع حوزه علميه, به دليل سرخوردگى هاى ناشى از فرجام مشروطيت و نيز ترس و واهمه از تعرضات علنى رضاخان, در انزوا و حيات تقيهآميز به سر مى بردند و علاقه چندانى به بازگشت مجدد به عرصه سياست نداشتند. مراجع مهم معاصر امام خمينى, آيه الله عبدالكريم حائرى يزدى و آيه الله سيدمحمدحسين بروجردى بودند كه به واسطه يا بى واسطه, از شاگردان علماى مشروطه خواه به حساب مىآمدند و اگر تمايلى به پايان بخشيدن به دوره انشقاق خود از سياست داشتند, علاقات سياسى خويش را تنها در گفتمان مشروطيت با وعظ و انذار دنبال مى كردند. اين گفتمان كه در آغاز نهضت اسلامى بر انديشه و عمل امام خمينى نيز تإثير گذاشته و او را تا حدودى به احياى مجدد آن اميدوار ساخته بود, در واقع مسيرى بود كه گذار از آن براى اثبات ناكارآمدى نظريه مشروطيت ضرورت داشت.

امام خمينى در شرايطى وارد عرصه سياست شد و به نقد دولت پهلوى پرداخت كه سكوت سراسر اين گفتمان را فرا گرفته و بى رونقى مجادلات و مطالبات مشروطه طلبى از يك سو و اقتدار بى چون و چراى محمدرضا شاه از سوى ديگر, آن را عليل كرده بود; نه كسى علاقه اى به پيگيرى آرمان هاى برآورده نشده مشروطيت داشت و نه كسى جرإت نقد كردن دولت پهلوى را در سر مى پروراند. جسارت امام خمينى در نقد جدى و صريح دولت, شجاعتى بود كه بسيارى از طرفداران مشروطه از انجام آن ناتوان بودند. بدون شك ايستادگى امام خمينى در قبال حوادثى از قبيل لايحه انجمن هاى ايالتى و ولايتى و كاپيتولاسيون, در فروپاشى سكوت توإم با تقيه سال هاى پس از كودتاى 28 مرداد 1332, نقش مهمى ايفا كرد و جرإتى كه به مجموعه حوزويان بخشيد, در متزلزل ساختن نظريه سلطنت مشروطه, تإثير زيادى بر جاى نهاد; به ويژه آن كه امام خمينى با كشاندن مبارزه به كانون اصلى آن, يعنى حوزه علميه قم, عملا علما و مراجع وقت را به يك رويارويى ناخواسته كشاند و بخش وسيعى از روحانيون و مراجع را به نيروى اپوزيسيون مبدل ساخت و وضعيتى پديد آمد كه در آن, حوزه جزء ليست سياه ساواك قرار گرفت و هيچ مرجع طراز اولى, حداقل در ظاهر, نمى توانست با رژيم پهلوى ارتباط برقرار كند. با اين همه, سكوت شكسته شده نمى توانست به براندازى, كه امام خمينى در سال 1348 به آن فراخوان داده بود, منجر شود. مسإله براندازى نيازمند خلق شرايط و عوامل ديگرى بود كه بعدها در بحران سال 1356 به وجود آمد و لبيك به فراخوان امام خمينى عمومى و فراگير شد.

بعضى5 در تشبيه اين مسإله, مثالى را نقل مى كنند كه روزى يكى از اعضاى اركستر, بنا به دلايل شخصى, فرد ديگرى را به جاى خود مى فرستد و با نشان دادن حركاتى, طريقه نواختن ويالون را به او ياد مى دهد. فردا كه بر صحنه حاضر مى شود و گروه آرايش مى گيرد, كنداكتر يا رهبر اركستر, براى هدايت و هماهنگ كردن نوازندگان, حركاتى را انجام مى دهد, اما هيچ كس با حركات او هماهنگى ندارد, وقتى رهبر اركستر جلو مى رود, متوجه مى شود همه نوازندگان حاضر جاى نوازندگان اصلى آمده اند. در دوره اى كه به آن اشاره شد, امام خمينى به مثابه كنداكتر, ديگران را به موسيقى براندازى فرا مى خواند, اما هيچ كس نوازندگى نمى داند و هر كس جاى ديگرى آمده است. يك دهه بعد وقتى امام خمينى در سال 56 شروع به انجام حركات نواختن مى نمايد, همه در حالى كه هيچ عضوى غيبت ندارد, با حركات دست او هماهنگ شده و سرود سرنگونى را سر مى دهند; از اين رو اگر امام خمينى در سال 1349 در پيام خود به حجاج بيت الله الحرام, جمله ((اساسا اسلام با اساس شاهنشاهى مخالف است. هر كس سيره رسول خدا را در وضع حكومت ملاحظه كند, مى فهمد اسلام آمده است اين كاخ هاى ظلم شاهنشاهى را خراب كند. شاهنشاهى از كثيف ترين و ننگين ترين نمونه ارتجاع است)) را به منظور حفظ سلامت پخش كنندگان آن پيام در مراسم حج آن سال, از جمله حجه الاسلام محتشمى و همسرش, حذف مى كند,6 در اوج مبارزه سرنگونى آن را حتمى مى داند و رسما اعلان مى كند: ((موافقت با نظام شاهنشاهى, چه به صراحت و چه به وسيله طرحى كه لازمه اش بقاى آن است, خيانت به اسلام و قرآن كريم و مسلمين و ايران است و هر كس با هر اسم, با آن موافقت نشان دهد, مطرود و اجتناب از آن لازم است)). 7

به همين دليل, امام خمينى در پاسخ به سوال روزنامه الهدف لبنان و راديو اتريش مبنى بر اين كه رژيم شاه تصميم دارد قانون اساسى را با شريعت اسلام متناسب و تعديل كند, مى افزايد: ((اينها همه دروغ است. اگر راست مى گويند اول چيزى كه در قانون اساسى مخالف با اسلام است سلطنت شاه و اصل رژيم سلطنتى است))8 كه بايد برداشته شود.

نظريه انقلاب

مسإله سرنگونى نخستين بار در دوران تبعيد امام خمينى به عراق مطرح شد و تا قبل از آن, مسبوق به بيان نبود. بر خلاف پيش بينى ساواك مبنى بر اين كه فضاى علمى و غيرسياسى حوزه علميه نجف اشرف, امام خمينى را به درون خود فرو خواهد برد و دورى ايشان از تحولات داخلى ايران, به حاشيه رفتن هميشگى او را سبب خواهد شد, ((نظريه انقلاب)) در آن ديار ارائه گرديد; نظريه اى كه با ايراد خدشه در مبادى و اصول سلطنت و نكوهش وضع موجود, زمينه را براى براندازى آن و طرح نظام ايدهآل فراهم ساخت. در واقع در دوره اى كه گفته مى شد تفكر سنتى شيعه نظريه انقلاب ندارد و يا اين كه اين تفكر بايد علم مبارزه را از ماركسيسم به عاريت گيرد,9 امام خمينى به دور از هياهوى دنياى مدرن, در مسجد شيخ مرتضى انصارى نجف اشرف, نظريه انقلاب را در جمع شاگردانش بيان كرد و براى هميشه نظريه ((وفاق و سازگارى با قدرت دنيوى)) و ((حاكميت دوگانه شاهان و فقيهان)) را كه از دوران صفويه به اين سو, بر انديشه سياسى ايران سايه افكنده بود زير سوال برد.
اما اين كه امام خمينى چگونه مى خواست انقلاب سياسى به راه اندازد و با چه شيوه اى ساختار موجود قدرت را سرنگون سازد, پرسشى بود كه روند نهضت اسلامى به استناد سيره سياسى ايشان, بدان پاسخ گفت. پى گيرى اين مسإله از آن جهت اهميت پيدا مى كند كه ما را به درون فهمى انقلاب اسلامى نزديك تر مى سازد و تبيين رساترى از علل و عوامل پيدايش اين انقلاب در اختيار مى گذارد. تبيينى كه در ذيل نظريه هاى موجود در باب انقلاب, حاصل نمى گردد.
به طور كلى در فهم چرايى و چگونگى يك انقلاب, ممكن است اين پديده از دو منظر كالبد شكافى شود:
در نخستين منظر, ((انقلاب)) به عنوان كليتى يك دست و با تمام اركان و عناصرش, مطالعه مى شود و مطالعه گر به آن همانند شخص ثالث نظاره مى كند و در نهايت به تبيينى از علل و عوامل پيدايش آن دست مى يابد. اين نحو از نظاره تاكنون به گروه هاى متعددى تقسيم شده است: گروه اول نظريه هاى كلاسيك انقلاب است كه هم داعيه گسترده اى داشتند و هم به طور عمده بر يك عامل تإكيد مى كردند10; گروه دوم, نظريه هاى جديدترى بودند كه مانند اسلاف خود داعيه تعميم پذيرى داشتند, اما با دخالت دادن عواملى چند, از تحليل هاى تك عاملى پرهيز كرده و به تبيين احتمال وقوع انقلاب بسنده كردند11; گروه سوم, نظريه هاى چند دهه اخير بودند كه ادعاى تعميم پذيرى را رها كرده, ضمن بررسى جزئيات, به تجزيه و تحليل انقلاب هاى جهان سومى همت گماشتند12; سرانجام نظريه هاى حدودا دو دهه اخيرى كه صرفا به تحليل انقلاب اسلامى پرداختند.13

در دومين منظر, انقلاب از نگاه رهبر آن كه در تمام مراحل وقوعش, نقش فعال و تعيين كننده اى داشته است, مورد مطالعه قرار مى گيرد و از او خواسته مى شود تا به تبيين علل و عوامل چنين حادثه اى همت گمارد. در واقع به جاى اين كه ما با بهره گيرى از نظريه هاى موجود انقلاب, داستان انقلاب را تعريف كرده و سرنخ كلاف سردرگم آن حادثه را پيدا كنيم, سرگذشت وقوعش را از زبان رهبر آن مى شنويم. از اين منظر ما نيازمند درون فهمى انديشه و سيره سياسى امام خمينى در عمل ((انقلاب سياسى)) هستيم.


دریافت فایل


تحقیق در مورد نظريه انقلاب در انديشه امام خمينى(ره)

تحقیق در مورد نظریه انقلاب در اندیشه امام خمینی(ره) , تحقیق نظریه انقلاب در اندیشه امام خمینی(ره)

عمومی و آزاد

فایل های جدید

یکی از تب ها رو انتخاب بکنید